شب داغ p1 رمز :elnazel5

یه پست منحرفی اوردمممم براتونصنسننننن 👺🌹
ملوین: وای خیلی خوابم میاد خیلی خستمههه کاشکی امروز سر کار نمیرفتمممم اه
بزار ببینم ساعت ۹ شبه میتونم پیتزا سفارش بدم
وای موبایلم کو
بوق بوق بوق ( درحال زنگ زدن ):
P(پیتزایی): الو
M(ملوین): الو سلام، یه پیتزای یک نفره ی پپرونی میخواستم
P:چشم میشه آدرستون و اسمتون هم بگید؟
M: چشم ، آدرسمون خیابان رز سفید مجتمع نقره پلاک 4
P: در اسرع وقت ارسال میشه
بوقق (صدای قطع شدن)
خیلی خوابم میومد چشمام رو گذاشتم رو هم که صدای زنگ در اومد....
پیتزا فروشی بود، پیتزا رو تحویل گرفتم
ساعت ۹:۳۰ دقیقه شب بود
خیلی خوابم میومد سریع پیتزا رو خوردم و ساعت ۱۰ به رختخواب رفتم خیلی خوابم میومد...
دینگ دینگ دینگگگگ(صدای زنگ ساعت)
وایییی دیرم شدهههه ، جایی که کار میکنم خیلی رو تایم اومدن حساسه
سریع لباس هامو پوشیدم همون کت دامن مشکیمو
موهامو گوجه ای بالا بستم و یه رژ کره ای و خط چشم و ریمل زدم و آماده شدم
وقتی رفته بودم بیرون یکی از پشت بغلم کرد و...
یچیزی روی دهنم گذاشت و من بیهوش شدم...
بعد که بهوش اومدم اون مرد بهم گفت: